اشاره هایی به ویژگی ها و خاطرات سفر اخیرم را داشتم . نمی خواهم سفرنامه بنویسم . چرا که هر کس دنیای اطراف خودش را جوری می بیند که می خواهد و دنیای ما با گذشته خیلی تفاوت کرده است ، امروز رسانه ها سفرنامه نویسی را به معنای قبلی آن به کلی تغییر داده اند . اما به همان دلیلی که نوشتن را پس از سفر قبلی ام آغاز کردم باید به مطالبی اشاره کنم :
در همه ما آدم ها خصلتی وجود دارد که تا وقتی خودمان مطلبی را تجربه نکنیم محال است به تجربه های یگران اعتماد کنیم . از طرف دیگر در مورد ایرانی هایی که به کشورهای دیگر سفر می کنند و در مورد رفتارهای متناقض شان در آن کشورها خیلی نوشته اند .
در طول سفرم با برخی هموطنان خودم در کشورهای مقصدم آشنا شدم که بعضی از آن ها اولین بار بود به یک سفر خارج از کشور می آمدند ، نوجوان هایی بودند که در مواجهه با دنیایی جدید واکنش های عجیب و غریبی از خودشان نشان می دادند .
بلاتکلیفی و سردرگمی در قبال بسیاری از آزادی های اجتماعی و فرهنگی یکی از اولین واکنش های آن ها بود و بسته به ظرفیت های فردی یا خانوادگی شان ، دیر یا زود جایگاه خود را در این محیط جدید پیدا می کردند :
برخی " رها " می شدند و در این رها شدگی به دنبال چیزهایی بودند که برای به دست آوردن شان دچار محدودیت های اساسی بودند .
گروهی می خواستند از این زمان کوتاه سفر هر جوری که می توانند یا بهتر است بنویسم بهره ببرند . مثلا بازدید از مناطق گردشگری و فرهنگی تاریخی را هم در برنامه سفرشان قرار داده بودند .
اما من کمتر کسی را دیدم که آمده باشد تا با چشم های باز و ذهنی روشن یاد بگیرد و با بهر گیری از توان استدلال و تشخیص بفهمد .
چنین آدم هایی شاید بتوانند از آن چیزهایی که دیده و فهمیده اند راهی برای تغییر زندگی خود و جامعه پیرامون شان پیدا کنند .
به هر حال چیزی که بدیهی است ، وجود تفاوت های بسیار بزرگی در شیوه زندگی و کنترل اجتماعی ، روابط فردی و جمعی در ساکنان کشورها و شهرهای میزبان من با جامعه خودم بودم .
پیش از هر چیز دریافتم که پذیرفتن قانون از سوی همگان و پایبندی به آن ریشه این تفاوت هاست . ما هم در کشور خودمان کمابیش قوانینی داریم که در طول چند دهه برایمان تعریف شده اند . شیوه تعریف کردن این قوانین و اجرای آن ها برای جامعه ایرانی به معنای نهادینه شدن قانون ما نبوده است .
حال چرا و چه باید کرد ؟ باز هم خواهم نوشت ...