چند روزی بیشتر از برگزاری مراسم تاسوعا و عاشورا در محله و شهر و کشور من و در میان مردم نگذشته است اما هنوز آثارش را در گوشه و کنار محیط زندگی ام و در رفتارهای آدم های پیرامونم شاهد هستم . هنوز خیلی از فضاهای موقت برپا شده برای انجام این مراسم در نقاط مختلف شهر به چشم می خورد تا به یادمان بیاورد که یک بار دیگر چنین مراسمی برگزار شده است .
مراسم تاسوعا و عاشورا تعریف ساده و مشخصی دارد : بزرگداشت و یادآور قیام یک امام شیعه است که برای تثبیت ارکان دین و برای دفاع از باورهای رو به نابودی مذهب سفری را آغاز کرد که به کشته شدن او ، اسارت خانواده اش و غارت کاروانش منجر شد .
ما ایرانی ها و شیعه ها این رخداد مذهبی و تاریخی را هر سال با برگزاری مراسم آن به مردم و جامعه مان یادآوری می کنیم و این یادآوری را وظیفه ای دینی می دانیم . هر چند برای انجام این کار مهم خلاقیت چندانی از خودمان نشان نمی دهیم تقریبا همیشه به همان شکل همیشگی است و با همان رفتارها و آداب همیشگی ، فقط و فقط در چشمگیر برگزار شدن این مراسم با هم رقابت می کنیم .
در زمان هایی که درگیر این مناسبت تاریخی هستیم نه فقط تغییری را در شخصیت های درونی و فردی و رفتارهای جمعی ما نمی توان شاهد بود بلکه در بسیاری از اوقات فراموش می کنیم که طبق باورهای دینی مان از یک الگوی ایده آل و خدشه ناپذیر برای زندگی مان نسخه برداری کرده ایم و حالا می خواهیم آن را به بهترین شکل ممکن به نمایش در آورده چرا که باعث افتخار ماست در این مراسم با غذا و نوشیدنی رایگان از مردم و عابرین در نقاط مختلف شهر پذیرایی می شود . برای استفاده از این غذاها و نوشیدنی ها به ویژه در شرایط اقتصادی کنونی کشور ما گاه رقابت سختی در جریان است .
اما مثل سایر روزهای سال ، ظرف های غذا و نوشیدنی های معرف شده را در سطل های زباله نمی ریزیم ، شاید چون عجله داریم به مکان دیگری برویم و طعم غذاهای دیگری را که به آن " نذری " می گوییم در جاهای دیگر بچشیم . شاید این رفتار فرهنگی درست و صحیح حتی در یک مناسبت مذهبی و عمومی هم نهادینه نشده است .
به دلایل دیگر این موضوع هم خیلی فکر کرده ام ، شاید مردم ما با خودشان فکر می کنند در زمان امام سوم ما شیعیان و خانواده اش که در یک صحرای داغ و سوزان و در شرایطی سخت و نابرابر به محاصره لشگر قدرتمند و زورگوی حاکم وقت در آمدند و همه آن ها کشته یا اسیر شدند ، ظرف های غذای آن ها ، ظرف های پلاستیکی یک بار مصرف نبوده است !
یا آن زمان حفظ و توجه به محیط زیست معنا نداشته و چون الگوی ما امام حسین است در این روز و روزگار هم چه دلیلی دارد که ما هم به محیط زیست مان توجه کنیم ؟
در آن زمان و در یک جامعه بدوی زیبایی و چشم نواز بودن فضاهای شهری چه اهمیتی داشته ؟ پس حالا هم نباید داشته باشد ؟
یا این مراسم هر چه خشک تر و خشن تر برگزار شود تاثیر بیشتری دارد و بالاخره ما این مراسم جمعی را به خاطر رضایت خاطر شخصی و فردی مان برگزار می کنیم و فقط به دلیل آن که تفریح دیگر یا گزینه ای دیگر برای انتخاب نمایش همبستگی اجتماعی نداریم ، پس به خاطر این جزییات پیش پا افتاده برگزاری این مراسم در حوزه سلامت و شعور همگانی هم چندان اهمیتی ندارد .
فقط باید با شکوه برگزار شود، تا خودمان را نشان دهیم و به محله های مجاور یا کسان دیگر نشان دهیم که ما می توانیم ...
اما آیا این کافیست و چرا به تغییرات بنیادی و اساسی در آن فکر نمی کنیم ؟ نمی دانم این مشکل ریشه ای و بنادی در تاریخ و فرهنگ مان را چگ.نه می شود حل کرد ؟
نظرات شما عزیزان: