می گویند اگر به پاسخ این درسش ها در قبال هر پدیده ای برسی ، آن را شناخته ای ! می شود گفت این حرف تا حدی درست است . اگر بدانی چرا چنین شده ، چطور تا به این جا رسیده ای و چه ریشه هایی چگونگی امروز را باعث شده اند ، تکلیف تو در قبال خودت ، خانواده و عزیزانت ، جامعه و کشورت و از همه مهم تر " زندگی " روشن است . اما نکته بسیار جالب توجه این جاست که چراهای امروز فقط یک پاسخ ندارند .
ما مردمی هستیم که در شرایط معمول زندگی بی هیچ چرایی می پذیریم و به دنبال پاسخ نمی گردیم ، در قبال پرسش هایی مانند چطور شد که تا به این جا رسیده ایم سکوت می کنیم و پاسخ های احتمالی مان را _ به خصوص اگر باعث درد و رنج مان بشوند _ پشت گوش می اندازیم و چگونگی ها را زود فراموش می کنیم . می دانید چرا ? دلایلش را من برایتان می گویم : به نفع مان نیست ، مایه دردسر است ، رنج و درد و عذاب وجدان از پی دارد . پس به نفع مان نیست که درگیر خودمان شویم ...
در شرایطی که امروز قرار داریم همه چیز به خودمان باز می گردد ، به خود ما که ملتی هستیم با یک ویژگی خاص . آن ویژگی این است که : مسؤوليت کارها و اعمال مان را نمی پذیریم . قر می زنیم ، نفرین می کنیم با جریان رود همراه می شویم و مدام می گوییم این رود آب زلال و شفافی ندارد که هیچ به عقب بر می گردد و ما را به دریا نمی رساند که هیچ رو به باتلاق دارد . اما فقط و فقط همین . نه هیچ تلاشی می کنیم و نه اصلا چشمی به فردا داریم . گذشته را هم که گفتم . دلمان می خواهد فراموشش کنیم ، حرفش را نزنیم و از همه مهم تر به دنبال چرایی ها و چگونگی هایش هم نیستیم .
همه این ها را نوشتم تا فقط به یک چیز برسم : بیایید چشم های بازی داشته باشیم ، فراموشکار نباشیم ، بهای زندگی کردن را باید پرداخت با دانستن پاسخ چرا و چطور و چگونه ها ... از گذشته درس بگیریم و بکوشیم تا زندگی کنیم .
همه شما می دانید مقصود و منظورم از این همه نوشتن چیست : هدف به دست آوردن آگاهي است و پرهیز از تکرار خطاهای گذشته ، فصل بازگشایی مدارس است ، فصل آموزش و یادگیری شروع شده . من هیچ تردیدی ندارم که اگر بیاموزیم _ درست بیاموزیم _ پاسخ پرسش هایمان را بیابیم و بکوشیم به کارشان بگیریم ، زندگی متفاوتی خواهيم داشت _ سرنوشت مان تغییر خواهد کرد و زندگی خواهیم کرد آن جور که شایسته ماست و نه مثل گذشته ها ...
خود من این کار بزرگ را از خودم آغاز کرده ام و توقف نخواهم کرد هیچ مشکلی یا هيچ " بحرانی " نخواهد توانست مانع شخص خودم شود . تضمين رسیدن به این هدف بزرگ هم حرف و قسم و آیه نیست ، عمل و رفتار من است در فصل نویی که پیش رو دارم ...
می خواهم بیاموزم که از تجربه های گذشته درس بگیرم و خطاهای قبلی را تکرار نکنم و راهی شایسته برای فردا بیابم ... این تصمیم برگشت ناپذیر من است ...